www.iiiWe.com » از حرف تا عملِ «مدیریت جهادی» در شهر

 اخبار   
 

 از حرف تا عملِ «مدیریت جهادی» در شهر

چند سالی‌ست لفظ «جهاد» از حوزه‌ی ادبیات دینی و نظامی وارد حوزه‌های دیگر و از جمله حوزه‌ی مدیریت شهری شده است. جمله‌هایی همچون «مدیریت شهری ما از نوع مدیریت جهادی است» و «بر طرح‌ها و اداره‌ی کارهای شهر، الگوی جهادی حاکم است» به جملاتی پرتکرار و رایج تبدیل شده‌اند، که تقریباً همیشه جنبه‌ی تمجید و تحسین دارند. اما این که طرحی یا مدیریتی را «جهادی» می‌خوانند، به چه معنا و به چه منظور است؟ ...

از حرف تا عملِ «مدیریت جهادی» در شهر

چند سالی‌ست لفظ «جهاد» از حوزه‌ی ادبیات دینی و نظامی وارد حوزه‌های دیگر و از جمله حوزه‌ی مدیریت شهری شده است. جمله‌هایی همچون «مدیریت شهری ما از نوع مدیریت جهادی است» و «بر طرح‌ها و اداره‌ی کارهای شهر، الگوی جهادی حاکم است» به جملاتی پرتکرار و رایج تبدیل شده‌اند، که تقریباً همیشه جنبه‌ی تمجید و تحسین دارند. اما این که طرحی یا مدیریتی را «جهادی» می‌خوانند، به چه معنا و به چه منظور است؟

در ادبیات امروز واژه «جهاد» علاوه بر جنگ و نبرد در راه خدا، معنای جهد و تلاش و کوشش همه‌جانبه برای رسیدن به هدف را در ذهن برمی‌انگیزد. گفته می‌شود این جهد در نوع ایدئالش عبارت است از سرعت، قدرت و تمرکز بیشتری‌ که ضمیمه دقت و برنامه‌ریزی می‌شود تا یک فرد یا یک مجموعه به هدف مورد نظر دست پیدا کند.

اما این تنها یک ایدئال است و باید دید در عمل و واقعیت، مدیریت جهادی چه صورتی پیدا می‌کند و آیا این الگو، همیشه و در هر موردی، بهترین الگو برای پیشبرد کارهاست!

برای این کار و با تمرکز بر مدیریت شهری تهران، می‌توان به چند نمونه‌ از طرح‌هایی رجوع کرد که با الگوی مدیریت جهادی پیاده و اجرا شده‌اند.

چند نمونه عملی برای طرح‌های جهادی شهرداری تهران

تونل توحید از جمله پروژه‌های شهری است که شهرداری تهران از آن به عنوان طرحی جهادی یاد می‌کند و مفتخر است که «بزرگترین تونل شهری ایران» را در رکوردی بی‌سابقه، طیِ ۳۰ ماه ساخته است. تونل توحید گرچه از بار ترافیکی خیابان‌های اطراف اتوبان چمران از جمله خیابان ستارخان کاسته است اما در ساعات پیک رفت‌و‌آمد شهری، خود به یکی از گره‌های بغرنج ترافیکی تهران بدل می‌شود.

موضوع فرم ساخت تونل توحید نیز از اصلی‌ترین محورهای نقد به طراحی و مدیریت ساخت این تونل است، به ویژه از این جهت که گهگاهی به ویژه در فصل‌های بارانی، ریزش آب از سقف تونل و جمع شدن آب در داخل آن، عبور و مرور را مختل می‌کند و حتی گاه شهروندان را بابت خطر ریزش تونل به هراس می‌اندازد؛ سیستم‌ تهویه هوای تونل، قدرت و توان کافی برای تخلیه آلاینده‌ها را ندارد و تجمیع آلاینده‌ها که بخاطر دیوارسازی بین دو باند تونل و نیز ناهم‌مسیر بودن تونل و وزش باد در تهران، تشدید می‌شود، خطراتی جدی برای سلامت شهروندانی که از این تونلِ بیش از ۲ کیلومتری عبور می‌کنند، در پی دارد. علاوه بر این‌ها شهروندان نمی‌دانند برای ساخت این پروژه با چنین ضعف‌هایی چقدر هزینه شده، چراکه بعد از گذشت بیش از ۷ سال از احداث تونل، هنوز شهرداری هزینه ساخت آن را به طور دقیق اعلام نکرده است.

بزرگراه ۳۵ کیلومتری امام علی که ساخت آن تنها ۲ سال طول کشید نیز یکی دیگر از طرح‌های جهادی شهرداری تهران است. شهرداری در طراحی و ساخت این بزرگراه مجدداً همان اشتباهاتی را تکرار کرده که پیش‌تر در مورد پروژه بزرگراه نواب مرتکب شده بود. در واقع به‌رغم نقد و ارزیابی‌های فراوان، شهرداری تجربه ناموفق و تلخ بزرگراه نواب را دوباره تکرار کرده و سبب شده است محلات قدیمی تخریب شوند و با ایجاد شکاف بین محلاتی که سر راه این بزرگراه قرار دارند، مسائل و آسیب‌های اجتماعی زیادی به وجود بیاید.

به علاوه این بزرگراه که به یکی از گره‌های اصلی ترافیکی شهر تهران بدل شده، به لحاظ فنی و اصولی در شیب‌های طولی و عرضی، تقاطع‌ها و پیچ‌های خطرناکش، تصادفات و مشکلات زیادی را در پی داشته و در نهایت طرح به جایی رسیده که بعضاً‌ گفته می‌‌شود مضراتش بیش از فوایدش است!



یکی دیگر از مصادیق طرح‌های جهادی در حوزه شهری، پیاده‌راه ۱۷ شهریور است که گفته می‌شود بدون مجوز شورا و با صرف میلیاردها تومان ساخته شده است. در این طرح قرار بود یک پیاده‌راه آئینی، میدان امام حسین را به میدان شهدا متصل کند و فضایی معنوی و مذهبی را در این محل ایجاد نماید. اما در عمل شاهد اعتراضات اهالی و کسبه آن محل هستیم که این طرح سبب شده زندگی و کسب و کار آن‌ها مختل شود، تا جاییکه بسیاری از مغازه‌های آن خیابان یا تعطیل شده یا کاسبی‌شان به شدت کساد شده است. با پیگیری‌های معترضین این طرح، شورای شهر و مجلس نیز وارد ماجرا شده‌اند و طرحِ از بین بردن پیاده‌راه این خیابان و بازگرداندن آن به حالت قبلی یکی از طرح‌هایی‌ست که اکنون برای حل معضلات اهالی و کسبه این محل مطرح شده است.

نمونه‌ای دیگر بوستان ولایت است که قرار بود به عنوان «بزرگترین بوستان خاورمیانه» تجلی تفکر جهادی مدیریت شهری تهران باشد. در سال ۱۳۹۰ فاز اول این بوستان به مساحت ۶۰ هکتار با تبلیغات فراوان افتتاح شد، اما امروز بعد از گذشت ۵ سال،‌ نه‌تنها کار اجرای طرحی که با آن پروژه ساخت بوستان آغاز شده بود، برای ۲۴۰ هکتارِ باقیمانده متوقف شده است، بلکه در طول این چند سال حول این مجموعه بحث‌های فراوانی نیز در مورد تخلفات و تغییر کاربری‌ها و تغییر طرح‌ اجرایی پیش آمده است. در نهایت طرح جهادی بوستان ولایت، به‌رغم سرعت و سر و صدای اولیه، تکمیل نشده و به کمک حل معضل آلودگی هوای تهران نیامده و به محل مناسبی برای تفریح و استراحت جنوب شهری‌ها بدل نشده است، بلکه حتی بخاطر بیش از ۲۴۰ هکتار زمین مخروبه و رها شده‌، برای مردم محلات اطراف مشکلاتی را نیز در پی داشته است.

پروژه‌های موفقی مانند بوستان یاس فاطمی نیز که به شیوه‌ای «جهادی» اجرا شده‌اند، حرف و حدیث‌های زیادی به ویژه به لحاظ مالی در پی داشته‌اند و گاه این شائبه وجود دارد که شهرداری تهران هزینه‌های آن‌ها را چند برابر هزینه‌های واقعی اعلام کرده است.

چند پرسش از کلیت مدیریت شهری

حال بعد از مرور این چند نمونه از طرح‌های جهادی شهرداری تهران، به این نتیجه می‌رسیم که آنچه در عمل پیاده شده است، با آنچه به عنوان ایدئالِ الگوی مدیریت جهادی مطرح و از بار معنایی مثبت آن استفاده می‌شود، بسیار متفاوت است.

این طرح‌ها به‌رغم برخورداری از توان و تمرکز مالی و سرعت بالا در اجرا، به لحاظ دقت و برنامه‌ریزی و طراحی ضعف‌های بسیاری داشته‌ و می‌توان گفت کیفیت را قربانی کمیت و سرعت کرده‌اند؛ تا حدی که نه‌تنها به هدف‌های بعضاً تحسین‌برانگیزشان نرسیده‌اند، بلکه هزینه‌های فراوانی را نیز در پی داشته‌اند، چه این هزینه‌ها را مادی ببینیم که ناشی از مضاعف شدن هزینه‌های اجرا، افزایش احتمال فساد و ریخت‌وپاش مالی و در نهایت عدم موفقیت و شکست طرح است، چه هزینه‌های غیرمادی و معنوی بدانیم که برآمده از نقض حقوق شهروندی از طریق حذف مداخله شهروندان در تصمیم‌گیری‌ها برای تغییر و تحول شهرشان است.

حال مسئله این است که چه کسی باید پاسخ‌گوی این هزینه‌هایی باشد که بر دوش کل شهر و شهروندان آن سنگینی می‌کند؟

اساساً شهرداری، البته با همکاری مستقیم یا غیرمستقیم و خواسته یا ناخواسته شورای شهر، چرا به جای توجه و اجرای اولویت‌بندی‌های برنامه‌ریزی‌شده مدیریتی، خود را ملزم می‌داند در این عرصه نیز «جهاد» کند؟ آن هم جهد نه در مورد طرح‌هایی چون توسعه مترو که هم برای اینکه به سرعت پیاده شود اولویت لازم را داراست، هم طرح و برنامه آن مدون و مشخص است، بلکه در مورد پروژه‌هایی که در طراحی و برنامه‌ریزی ضعف‌های جدی دارند!

با توجه به آنچه در واقعیت امر شاهد هستیم، تفاوت رویکرد جهادی با همان رویکرد «ضربتی» که مدیریت شهری تهران در برخورد با فضای شهری و شهروندان به‌ویژه فرودستان شهری داشته است، در چیست؟ آیا این تنها نوعی سوءاستفاده از معنای مثبت «جهاد» برای موجه جلوه دادن همان رویکرد ضربتی نیستدر نهایت اینکه آیا مدیریت شهری تهران تصور می‌کند آن چیزی که در ادبیات و رتوریک، مثبت باشد، در عمل هم لزوماً مثبت می‌شود و استفاده از صفت «جهادی» که در ادبیات اسلامی معنای مثبتی دارد، می‌تواند هزینه‌ها و وجود منفی طرح‌ها و مدیریت شهری را جبران کند؟

  منبع : وبگاه معماری‌نیوز
  12:30   یکشنبه 12 اردیبهشت 1395  
 نظرات